((شهید والامقام علیرضا صادقانی))

گـُـــــــل نرگــــــس


جمعه به جمعه چشم من، منتظر نگاه تو

کی دل خسته ام شود معتکف پناه تو؟

زمزمه لبان من، این طلب است از خدا

کاش شوم من عاقبت، یک نفر از سپاه تو ...

آقا! بیا که بی تو، پریشان شدن بس است. از دوری تو، پاره گریبان شدن بس است.

کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است.

یعقوب، دیده ام چه قَدَر منتظر شود یعنی مقیم کلبه احزان شدن بس است.

موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است.

تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟ تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟ بس است.

خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است.

سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است.

دست مرا بگیر که عبدی فراری ام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است.

اِحیا نما در این شب اَحیا، دل مرا دل مردگی و این همه ویران شدن بس است.

آقا! بیا به حقّ شکاف سر علی (ع) از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است.

موضوعات: فرهنگی,

[ بازدید : 248 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 30 / 9 / 1395 ] [ 10:37 ] [ ( مهندس سیدهادی مرتضوی فرد) ]

[ ]

مطالب مرتبط

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]